Skip to main content
Global

۲۲٫۳٫۱۹: فصل ۱۹

  • Page ID
    212836
  • \( \newcommand{\vecs}[1]{\overset { \scriptstyle \rightharpoonup} {\mathbf{#1}} } \) \( \newcommand{\vecd}[1]{\overset{-\!-\!\rightharpoonup}{\vphantom{a}\smash {#1}}} \)\(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\)\(\newcommand{\AA}{\unicode[.8,0]{x212B}}\)

    ۱.

    پاسخ ها در دو جدول زیر نشان داده شده است.

    منطقه تولید ناخالص داخلی (به میلیون)
    رده: آسیای شرقی $۱۰٬۴۵۰٬۰۳۲
    رده: آمریکای لاتین $۵,3۳۹٬۳۹۰
    رده: آسیای جنوبی ۲٬۲۸۸٬۸۱۲
    اروپا و آسیای مرکزی $۱٬۸۶۲٬۳۸۴
    خاورمیانه و شمال آفریقا ۱٬۵۴۱٬۹۰۰ دلار
    کشورهای جنوب صحرای آفریقا ۱٬۲۸۷٬۶۵۰
    منطقه تولید ناخالص داخلی سرانه (به میلیون)
    رده: آسیای شرقی ۵٬۲۴۶ دلار
    رده: آمریکای لاتین ۱٬۳۸۸ دلار
    رده: آسیای جنوبی ۱٬۴۱۵ دلار
    اروپا و آسیای مرکزی ۹٬۱۹۰ دلار
    خاورمیانه و شمال آفریقا $۴٬۵۳۵
    کشورهای جنوب صحرای آفریقا ۶٬۸۴۷ دلار

    به نظر می رسد شرق آسیا بزرگترین اقتصاد بر اساس تولید ناخالص داخلی است، اما بر اساس سرانه پس از اروپا و آسیای مرکزی و کشورهای جنوب صحرای آفریقا به سوم کاهش می یابد.

    ۲.

    یک منطقه می تواند برخی از کشورهای با درآمد بالا و برخی از کشورهای کم درآمد را داشته باشد. جمع آوری سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی به طور گسترده ای در کشورهای یک منطقه متفاوت خواهد بود، بنابراین جمع آوری داده ها برای یک منطقه معنای کمی دارد. به عنوان مثال، اگر شما تولید ناخالص داخلی واقعی برای هر سرمایه را برای ایالات متحده، کانادا، هائیتی و هندوراس مقایسه کنید، به نظر می رسد بسیار متفاوت است اگر شما به داده های مشابه برای آمریکای شمالی به عنوان یک کل نگاه کنید. بنابراین، مقایسه های منطقه ای گسترده هستند و ممکن است به اندازه کافی ویژگی های اقتصادی یک کشور را به دست نیاورند.

    ۳.

    جدول زیر خلاصه ای از پاسخ های احتمالی را ارائه می دهد.

    کشورهای با درآمد بالا
    کشورهای با درآمد متوسط

    کشورهای کم درآمد
    • یک نیروی کار تحصیل کرده تر را پرورش دهید
    • ایجاد، سرمایه گذاری و استفاده از
      فن آوری های جدید
    • اتخاذ سیاست های مالی متمرکز بر
      سرمایه گذاری، از جمله سرمایه گذاری در سرمایه
      انسانی، در فن آوری،
      و در کارخانه های فیزیکی و تجهیزات
    • ایجاد فضای
      اقتصادی پایدار و بازار محور
    • استفاده از سیاست پولی برای
      پایین و پایدار نگه داشتن تورم
    • به حداقل رساندن خطر
      نوسانات نرخ ارز و همچنین تشویق رقابت
      داخلی و بین المللی
    • سرمایه گذاری در فناوری،
      سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی
    • ارائه مشوق های یک بستر اقتصادی بازار
      محور
    • تلاش برای کاهش کنترل های
      اقتصادی دولت بر
      فعالیت های بازار
    • مقررات زدایی از بخش بانکی و
      مالی
    • سیاست های حمایت گرایانه را کاهش دهید
    • ریشه کن کردن فقر و
      گرسنگی شدید
    • دستیابی به
      آموزش ابتدایی جهانی
    • برابری جنسیتی را ارتقا دهید
    • کاهش میزان مرگ و میر کودکان
    • بهبود سلامت مادران
    • مبارزه با HIV/AIDS، مالاریا
      و سایر بیماری ها
    • اطمینان از
      پایداری زیست محیطی
    • توسعه مشارکت های جهانی
      برای توسعه
    ۴.

    کشورهای کم درآمد باید سیاست های دولتی را اتخاذ کنند که بازار محور باشد و نیروی کار و جمعیت را آموزش دهد. پس از انجام این کار، کشورهای کم درآمد باید بر ریشه کن کردن سایر بیماری های اجتماعی که مانع رشد آنها می شود، تمرکز کنند. کسانی که از لحاظ اقتصادی به چالش کشیده شده اند، در تله های فقر گیر کرده اند. آنها باید بیشتر بر سلامت و آموزش تمرکز کنند و یک محیط اقتصادی و سیاسی پایدار ایجاد کنند. این امر کمک های خارجی و سرمایه گذاری خارجی را جذب خواهد کرد. کشورهای با درآمد متوسط برای افزایش سرمایه فیزیکی و نوآوری تلاش می کنند، در حالی که کشورهای با درآمد بالا باید برای حفظ اقتصاد خود از طریق نوآوری و فناوری تلاش کنند.

    ۵.

    اگر رکود اقتصادی وجود داشته باشد و بیکاری افزایش یابد، ما می توانیم یک سیاست مالی انبساطی (مالیات کمتر یا افزایش هزینه های دولت) یا یک سیاست پولی انبساطی (افزایش عرضه پول و کاهش نرخ بهره) را فراخوانی کنیم. هر دو سیاست تولید را تحریک می کنند و بیکاری را کاهش می دهند.

    ۶.

    گذشته از نرخ طبیعی بالای بیکاری به دلیل مقررات دولتی، خانوارهای معیشتی ممکن است به عنوان بیکار شمرده شوند.

    ۷.

    نمایه‌سازی قراردادهای دستمزد به معنای افزایش دستمزدها با افزایش قیمت‌ها است. این بدان معنی است که آنچه شما می توانید با دستمزد خود، استاندارد زندگی خود خریداری کنید، باقی می ماند. هنگامی که دستمزدها نمایه نمی شوند یا با تورم افزایش می یابند، استاندارد زندگی شما کاهش می یابد.

    ۸.

    افزایش هزینه های دولت منحنی AD را به سمت راست تغییر می دهد و سطح درآمد و قیمت را افزایش می دهد.

    ۹.

    کاهش عرضه پول منحنی AD را به سمت چپ تغییر می دهد و سطح درآمد و قیمت را کاهش می دهد. بانکها پول کمتری برای قرض دادن خواهند داشت نرخ بهره افزایش می یابد و بر مصرف و سرمایه گذاری تأثیر می گذارد، که هر دو عوامل کلیدی تقاضای کل هستند.

    ۱۰.

    با توجه به سطح بالای فعالیت در بازارهای مالی بین المللی، به طور معمول اعتقاد بر این است که جریان های مالی در سراسر مرزها دلیل واقعی عدم تعادل تجاری است. به عنوان مثال، ایالات متحده در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 کسری تجاری عظیمی داشت زیرا ورودی های گسترده سرمایه خارجی را جذب می کرد. کشورهای کوچکتر که چنین ورودی های سرمایه بین المللی را جذب کرده اند نگران هستند که اگر جریان های ورودی به طور ناگهانی به خروجی تبدیل شوند، کاهش ارزش پول آنها می تواند سیستم بانکی آنها را از بین ببرد و رکود عمیقی را به وجود آورد.

    ۱۱.

    تقاضا برای ارز کشور کاهش می یابد و نرخ ارز را کاهش می دهد.