Skip to main content
Global

۲۲٫۳٫۱۷: فصل ۱۷

  • Page ID
    212829
  • \( \newcommand{\vecs}[1]{\overset { \scriptstyle \rightharpoonup} {\mathbf{#1}} } \) \( \newcommand{\vecd}[1]{\overset{-\!-\!\rightharpoonup}{\vphantom{a}\smash {#1}}} \)\(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\)\(\newcommand{\AA}{\unicode[.8,0]{x212B}}\)

    ۱.

    دولت با فروش اوراق قرضه خزانه داری، اسکناس و اسکناس وام می گیرد.

    ۲.

    این وجوه را می توان برای پرداخت بدهی ملی استفاده کرد یا در غیر این صورت به مالیات دهندگان بازپرداخت می شود.

    ۳.

    بله، یک کشور می تواند کسری بودجه را اداره کند و نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی خود را کاهش دهد. در واقع، این غیر معمول نیست. اگر کسری در یک سال معین کوچک باشد، اضافه شدن بدهی در صورت نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی نسبتاً کوچک خواهد بود، در حالی که رشد تولید ناخالص داخلی بزرگتر است و بنابراین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی کاهش می یابد. این تجربه اقتصاد ایالات متحده از پایان جنگ جهانی دوم تا حدود 1980 بود. همچنین از لحاظ نظری ممکن است، اگرچه محتمل نیست، که یک ملت مازاد بودجه داشته باشد و شاهد افزایش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی باشد. کشوری را تصور کنید که مازاد کمی دارد، اما در یک سال رکود اقتصادی که اقتصاد کوچک می شود. این احتمال وجود دارد که کاهش بدهی کشور، در صورت حساب نسبت بدهی/تولید ناخالص داخلی، به نسبت کمتر از کاهش اندازه تولید ناخالص داخلی باشد، بنابراین نسبت بدهی/تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد.

    ۴.

    مترقی. افرادی که هدایای بزرگتر را با توجه به نرخ مالیات بالاتر می دهند، معمولا درآمد بیشتری نیز دارند.

    ۵.

    مالیات بر درآمد شرکت بر سود او، مالیات بر درآمد فردی بر حقوق و دستمزد او و مالیات بر حقوق و دستمزد که از دستمزدی که خودش پرداخت می کند خارج می شود.

    ۶.

    مالیات بر درآمد فردی

    ۷.

    این مالیات پسرفت آور است زیرا افراد ثروتمند به هیچ وجه برای درآمد بالای 113,000 دلار مالیات نمی گیرند. به عنوان یک درصد از کل درآمد، مالیات تأمین اجتماعی به افراد کم درآمد سخت تر از افراد ثروتمند ضربه می زند.

    ۸.

    با افزایش بدهی، پرداخت بهره نیز افزایش می یابد، به طوری که کسری بودجه حتی اگر سایر هزینه های دولت را ثابت نگه داریم، افزایش می یابد.

    ۹.
    1. به عنوان یک سهم از تولید ناخالص داخلی، این نادرست است. در دلار اسمی، درست است.
    2. غلط.
    3. غلط.
    4. غلط. هزینه تحصیل در سطح کشور بسیار بالاتر است.
    5. غلط. به عنوان یک سهم از تولید ناخالص داخلی، حدود 50 است.
    6. به عنوان یک سهم از تولید ناخالص داخلی، این نادرست است، و در دلار واقعی، این نیز نادرست است.
    7. غلط.
    8. نادرست؛ حدود 1٪ است.
    9. غلط. اگرچه کسری بودجه در سالهای 2003 و 2004 زیاد بود و تا اواخر دهه 2000 ادامه داشت، دولت فدرال از سال 1998 تا 2001 مازاد بودجه را اداره می کرد.
    10. غلط.
    ۱۰.

    برای جلوگیری از افزایش بیش از حد یا خیلی سریع قیمت ها.

    ۱۱.

    برای افزایش اشتغال

    ۱۲.

    این پایین می آید زیرا درآمد مالیاتی کمتر از حد انتظار جمع آوری می شود.

    ۱۳.

    تثبیت کننده های خودکار بسیار سریع عمل می کنند، در حالی که اجرای سیاست اختیاری می تواند مدت زمان زیادی طول بکشد.

    ۱۴.

    در یک رکود اقتصادی، به دلیل کاهش تولید اقتصادی، درآمد کمتری به دست می آید و بنابراین مالیات کمتری به طور خودکار جمع آوری می شود. بسیاری از برنامه های رفاهی و بیکاری به گونه ای طراحی شده اند که کسانی که در دسته های خاصی قرار می گیرند، مانند «بیکار» یا «کم درآمد»، واجد شرایط دریافت مزایا هستند. در طول رکود اقتصادی، افراد بیشتری در این دسته ها قرار می گیرند و به طور خودکار واجد شرایط مزایا می شوند. ترکیبی از مالیات های کاهش یافته و هزینه های بالاتر تنها چیزی است که برای یک اقتصاد در رکود تولید کمتر از تولید ناخالص داخلی بالقوه مورد نیاز است. با رونق اقتصادی، سطح درآمد متوسط در اقتصاد افزایش می یابد، بنابراین مالیات بیشتری به طور خودکار جمع آوری می شود. افراد کمتری معیارهای دریافت کمک های دولتی به بیکاران یا نیازمندان را برآورده می کنند، بنابراین هزینه های دولت برای کمک های بیکاری و رفاه به طور خودکار کاهش می یابد. این ترکیب از مالیات های بالاتر و هزینه های پایین تر تنها چیزی است که مورد نیاز است اگر یک اقتصاد بالاتر از تولید ناخالص داخلی بالقوه خود تولید کند.

    ۱۵.

    قیمت ها در نتیجه هزینه های بیش از حد افزایش می یابد.

    ۱۶.

    اشتغال در نتیجه هزینه های بسیار کم رنج می برد.

    ۱۷.

    سیاست پولی احتمالاً نسبت به سیاست مالی دارای تأخیرهای زمانی کوتاهتری است. تصور کنید که داده ها کاملاً روشن می شوند که یک اقتصاد در رکود اقتصادی یا نزدیک به آن است. سیاست پولی انبساطی را می توان از طریق عملیات بازار آزاد انجام داد، که می تواند نسبتا سریع انجام شود، زیرا کمیته بازار آزاد فدرال رزرو شش بار در سال تشکیل جلسه می دهد. همچنین، سیاست پولی از طریق نرخ بهره اثر می گذارد، که می تواند نسبتا سریع تغییر کند. با این حال، سیاست مالی از طریق اقدامات کنگره انجام می شود که باید توسط رئیس جمهور به قانون امضا شود. مذاکره در مورد چنین قوانینی اغلب ماه ها طول می کشد و حتی پس از مذاکره در مورد قوانین، ماه های بیشتری طول می کشد تا برنامه های هزینه ای یا کاهش مالیات بر اقتصاد کلان تأثیر بگذارد.

    ۱۸.

    دولت باید درآمد را یا با افزایش مالیات در یک منطقه دیگر یا کاهش هزینه ها تأمین کند.

    ۱۹.

    برنامه هایی که در آن میزان هزینه ها ثابت نیست، بلکه با شرایط اقتصاد کلان تعیین می شود، مانند کوپن های غذایی، اگر افزایش هزینه ها با افزایش مالیات یا کاهش هزینه ها برآورده شود، انعطاف پذیری زیادی را از دست می دهند.