22.3.4: فصل 4
- Page ID
- 212851
تغییرات در نرخ دستمزد (قیمت کار) باعث حرکت در امتداد منحنی تقاضا می شود. تغییر در هر چیز دیگری که بر تقاضا برای نیروی کار تأثیر بگذارد (به عنوان مثال، تغییر در تولید، تغییر در روند تولید که از نیروی کار کم و بیش استفاده می کند، مقررات دولتی) باعث تغییر در منحنی تقاضا می شود.
تغییرات در نرخ دستمزد (قیمت کار) باعث حرکت در امتداد منحنی عرضه می شود. تغییر در هر چیز دیگری که بر عرضه نیروی کار تأثیر می گذارد (به عنوان مثال، تغییر در میزان مطلوب بودن شغل، سیاست دولت برای ترویج آموزش در این زمینه) باعث تغییر در منحنی عرضه می شود.
از آنجا که دستمزد زندگی حداقل دستمزد پیشنهادی است، مانند کف قیمت عمل می کند (البته با فرض اینکه از آن پیروی می شود). اگر دستمزد زندگی الزام آور باشد، باعث عرضه بیش از حد نیروی کار در آن نرخ دستمزد خواهد شد.
تغییرات در نرخ بهره (یعنی قیمت سرمایه مالی) باعث حرکت در امتداد منحنی تقاضا میشود. تغییر در هر چیز دیگری (متغیر غیر قیمتی) که بر تقاضا برای سرمایه مالی تأثیر می گذارد (به عنوان مثال، تغییر در اعتماد به نفس در مورد آینده، تغییر در نیاز به استقراض) منحنی تقاضا را تغییر می دهد.
تغییرات در نرخ بهره (یعنی قیمت سرمایه مالی) باعث حرکت در امتداد منحنی عرضه میشود. تغییر در هر چیز دیگری که بر عرضه سرمایه مالی (یک متغیر غیر قیمتی) مانند درآمد یا نیازهای آینده تأثیر می گذارد، منحنی عرضه را تغییر می دهد.
اگر نرخ بهره بازار در محدوده طبیعی خود باقی بماند، محدودیت نرخ بهره 35٪ الزام آور نخواهد بود. اگر نرخ بهره تعادلی بالاتر از ۳۵ درصد افزایش یابد، نرخ بهره در آن نرخ محدود خواهد شد و مقدار وامها کمتر از مقدار تعادلی خواهد بود و باعث کمبود وام خواهد شد.
ب و ج منجر به کاهش نرخ بهره خواهد شد. در تقاضای کمتر، وام دهندگان نمی توانند به همان اندازه هزینه دریافت کنند و با وجود وام دهندگان بیشتر، رقابت برای وام گیرندگان نرخ ها را پایین می آورد.
A و C مقدار وام را افزایش می دهد. افراد بیشتری که می خواهند وام بگیرند، منجر به اعطای وام بیشتر خواهد شد، همانطور که افراد بیشتری که می خواهند وام دهند.
کف قیمت مانع از سقوط قیمت به زیر یک سطح خاص می شود، اما هیچ تاثیری بر قیمت های بالاتر از آن سطح ندارد. این بزرگترین تأثیر خود را در ایجاد عرضه اضافی خواهد داشت (همانطور که توسط کل منطقه داخل خطوط نقطه چین در نمودار، از D تا S اندازه گیری می شود) اگر به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت تعادل باشد. این در شکل زیر نشان داده شده است.
اگر کمی بالاتر از قیمت تعادلی باشد، تأثیر کمتری خواهد داشت. این در شکل بعدی نشان داده شده است.
اگر کمی یا اساساً زیر قیمت تعادلی قرار گیرد، تأثیری نخواهد داشت، زیرا قیمت تعادلی بالاتر از کف قیمت تحت تأثیر آن کف قیمت قرار نخواهد گرفت. شکل زیر این شرایط را نشان می دهد.
سقف قیمت مانع از افزایش قیمت به بالاتر از یک سطح مشخص می شود، اما هیچ تاثیری بر قیمت های زیر آن سطح ندارد. اگر به طور قابل توجهی زیر قیمت تعادل باشد، بیشترین تأثیر را در ایجاد تقاضای اضافی خواهد داشت. شکل زیر این شرایط را نشان می دهد.
هنگامی که سقف قیمت به طور قابل ملاحظه ای یا کمی بالاتر از قیمت تعادلی قرار گیرد، هیچ تاثیری در ایجاد تقاضای اضافی نخواهد داشت. شکل زیر این شرایط را نشان می دهد.
هیچ کدام. تغییر در تقاضا یا عرضه به این معنی است که در هر قیمت، مقدار بیشتر یا کمتر تقاضا یا عرضه می شود. کف قیمت منحنی تقاضا یا منحنی عرضه را تغییر نمی دهد. با این حال، اگر کف قیمت بالاتر از تعادل قرار گیرد، باعث می شود مقدار عرضه شده در منحنی عرضه بیشتر از مقدار مورد نیاز در منحنی تقاضا باشد و منجر به عرضه بیش از حد شود.
هیچ کدام. تغییر در تقاضا یا عرضه به این معنی است که در هر قیمت، مقدار بیشتر یا کمتر تقاضا یا عرضه می شود. سقف قیمت منحنی تقاضا یا منحنی عرضه را تغییر نمی دهد. با این حال، اگر سقف قیمت زیر تعادل قرار گیرد، باعث می شود مقدار مورد نیاز در منحنی تقاضا بیشتر از مقدار عرضه شده در منحنی عرضه باشد و منجر به تقاضای اضافی شود.

