22.3.8: فصل 8
- Page ID
- 212821
جمعیت به کسانی که «در نیروی کار» و کسانی که «در نیروی کار نیستند» تقسیم می شود. بنابراین، تعداد بزرگسالانی که در نیروی کار نیستند 237.8 - 153.9 = 83.9 میلیون نفر است. از آنجا که نیروی کار به افراد شاغل و افراد بیکار تقسیم می شود، تعداد افراد بیکار 153.9 - 139.1 = 14.8 میلیون نفر است. بنابراین، جمعیت بالغ دارای نسبت های زیر است:
- 139/1/237.8 = 58.5 درصد افراد شاغل
- 14.8/237.8 = 6.2% افراد بیکار
- 83.9/237.8 = 35.3٪ افراد خارج از نیروی کار
نرخ بیکاری به عنوان تعداد افراد بیکار به عنوان درصدی از نیروی کار یا 14.8/153.9 = 9.6٪ تعریف می شود. این بالاتر از نرخ بیکاری فوریه 2015 است که قبلاً 5.5٪ محاسبه شده بود.
در بلند مدت، نرخ بیکاری در ایالات متحده اساساً در همان سطح باقی مانده است.
- افراد غیر سفید
- جوان
- فارغ التحصیلان دبیرستان
به دلیل هجوم زنان به بازار کار، عرضه نیروی کار به سمت راست تغییر می کند. از آنجا که دستمزدها به سمت پایین چسبنده هستند، افزایش عرضه نیروی کار باعث افزایش افرادی می شود که به دنبال شغل هستند (Qs)، اما هیچ تغییری در تعداد مشاغل موجود (Qe) ایجاد نمی شود. در نتیجه، بیکاری با مقدار افزایش عرضه نیروی کار افزایش می یابد. این را می توان در شکل زیر مشاهده کرد.
با گذشت زمان، با افزایش تقاضای نیروی کار، بیکاری کاهش می یابد و در نهایت دستمزدها دوباره شروع به افزایش می کنند. اما این افزایش تقاضای نیروی کار فراتر از محدوده این مشکل است.
افزایش عرضه نیروی کار یک روند جمعیتی اجتماعی بود - ناشی از سقوط اقتصاد در رکود نبود. بنابراین، هجوم زنان به نیروی کار، نرخ طبیعی بیکاری را افزایش داد.
تازه واردان به نیروی کار، چه از کالج و چه در غیر این صورت، تا زمانی که شغلی پیدا کنند، بیکار محسوب می شوند.