Skip to main content
Global

4-7- اجزای رشد اقتصادی

  • Page ID
    212799
  • \( \newcommand{\vecs}[1]{\overset { \scriptstyle \rightharpoonup} {\mathbf{#1}} } \) \( \newcommand{\vecd}[1]{\overset{-\!-\!\rightharpoonup}{\vphantom{a}\smash {#1}}} \)\(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\)\(\newcommand{\AA}{\unicode[.8,0]{x212B}}\)

    اهداف یادگیری

    در پایان این بخش، شما قادر خواهید بود:

    • بحث در مورد اجزای رشد اقتصادی، از جمله سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و تکنولوژی
    • تعمیق سرمایه و اهمیت آن را توضیح دهید
    • تجزیه و تحلیل روش های مورد استفاده در مطالعات حسابداری رشد اقتصادی
    • شناسایی عواملی که به یک محیط سالم برای رشد اقتصادی کمک می کنند

    در طول دهه ها و نسل ها، تفاوت های به ظاهر کوچک چند درصد در نرخ سالانه رشد اقتصادی، تفاوت زیادی در سرانه تولید ناخالص داخلی ایجاد می کند. در این ماژول، ما برخی از اجزای رشد اقتصادی، از جمله سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و تکنولوژی را مورد بحث قرار می دهیم.

    دسته سرمایه فیزیکی شامل کارخانه و تجهیزاتی است که شرکت ها از آن استفاده می کنند و همچنین چیزهایی مانند جاده ها (که زیرساخت نیز نامیده می شود). باز هم، سرمایه فیزیکی بیشتر به معنای تولید بیشتر است. سرمایه فیزیکی می تواند به دو طریق بر بهره وری تأثیر بگذارد: (1) افزایش کمیت سرمایه فیزیکی (به عنوان مثال، رایانه های بیشتری با کیفیت یکسان)؛ و (2) افزایش کیفیت سرمایه فیزیکی (تعداد رایانه های یکسان اما رایانه ها سریع تر هستند و غیره). سرمایه انسانی به مهارت ها و دانشی اشاره دارد که کارگران را مولد می کند. سرمایه انسانی و انباشت سرمایه فیزیکی مشابه هستند: در هر دو مورد، سرمایه گذاری در حال حاضر در بهره وری بالاتر در آینده نتیجه می دهد.

    دسته فناوری «جوکر در عرشه» است. پیش از این ما آن را به عنوان ترکیبی از اختراع و نوآوری توصیف کردیم. وقتی بیشتر مردم به فناوری جدید فکر می کنند، اختراع محصولات جدید مانند لیزر، تلفن هوشمند یا برخی داروهای شگفت انگیز جدید به ذهن خطور می کند. در تولید مواد غذایی، توسعه بذرهای مقاوم در برابر خشکسالی نمونه دیگری از فناوری است. با این حال، فناوری، همانطور که اقتصاددانان از این اصطلاح استفاده می کنند، هنوز موارد بیشتری را شامل می شود. این شامل روش های جدید سازماندهی کار، مانند اختراع خط مونتاژ، روش های جدید برای اطمینان از کیفیت بهتر خروجی در کارخانه ها و موسسات نوآورانه است که روند تبدیل ورودی ها به خروجی را تسهیل می کند. به طور خلاصه، فناوری شامل تمام پیشرفت هایی است که باعث می شود ماشین آلات موجود و سایر ورودی ها بیشتر و با کیفیت بالاتر و همچنین محصولات کاملاً جدید تولید کنند.

    ممکن است منطقی نباشد که تولید ناخالص داخلی چین را مقایسه کنیم و بگوییم، بنین، صرفاً به دلیل تفاوت زیاد در اندازه جمعیت. برای درک رشد اقتصادی، که واقعا مربوط به رشد استانداردهای زندگی یک فرد متوسط است، اغلب مفید است که بر تولید ناخالص داخلی سرانه تمرکز کنیم. استفاده از سرانه تولید ناخالص داخلی همچنین مقایسه کشورهایی با جمعیت کمتر مانند بلژیک، اروگوئه یا زیمبابوه را با کشورهایی که جمعیت بیشتری دارند مانند ایالات متحده، فدراسیون روسیه یا نیجریه آسان تر می کند.

    برای به دست آوردن تابع تولید سرانه، هر ورودی در شکل 7.2 (a) را بر جمعیت تقسیم کنید. این یک تابع تولید کل دوم را ایجاد می کند که در آن تولید ناخالص داخلی سرانه است (یعنی تولید ناخالص داخلی تقسیم بر جمعیت). ورودی ها سطح متوسط سرمایه انسانی به ازای هر فرد، سطح متوسط سرمایه فیزیکی به ازای هر فرد و سطح فناوری به ازای هر فرد هستند - شکل 7.2 (b) را ببینید. نتیجه داشتن جمعیت در مخرج از نظر ریاضی جذاب است. افزایش جمعیت پایین تر درآمد سرانه. با این حال، افزایش جمعیت تنها در صورتی برای یک فرد متوسط مهم است که نرخ رشد درآمد بیش از رشد جمعیت باشد. یک دلیل مهم تر برای ساخت تابع تولید سرانه، درک سهم سرمایه انسانی و فیزیکی است.

    تعمیق سرمایه

    هنگامی که جامعه سطح سرمایه به ازای هر فرد را افزایش می دهد، ما نتیجه را تعمیق سرمایه می نامیم. ایده تعمیق سرمایه می تواند هم در مورد سرمایه انسانی اضافی به ازای هر کارگر و هم برای سرمایه فیزیکی اضافی به ازای هر کارگر اعمال شود.

    به یاد بیاورید که یکی از راه های اندازه گیری سرمایه انسانی این است که به سطوح متوسط آموزش در یک اقتصاد نگاه کنید. شکل 7.5 نشان می دهد که سرمایه انسانی در حال افزایش برای کارگران ایالات متحده با نشان دادن این است که نسبت جمعیت ایالات متحده با دبیرستان و مدرک دانشگاهی در حال افزایش است. به عنوان مثال، اخیراً در سال 1970، فقط حدود نیمی از بزرگسالان ایالات متحده حداقل دیپلم دبیرستان داشتند. در آغاز قرن بیست و یکم، بیش از 80 درصد بزرگسالان از دبیرستان فارغ التحصیل شده بودند. ایده تعمیق سرمایه انسانی در مورد سالها تجربه کارگران نیز صدق می کند، اما میانگین سطح تجربه کارگران ایالات متحده در دهه های اخیر تغییر چندانی نکرده است. بنابراین، بعد کلیدی برای تعمیق سرمایه انسانی در اقتصاد ایالات متحده بیشتر بر آموزش و پرورش و آموزش بیشتر از سطح متوسط بالاتر از تجربه کار متمرکز است.

    این نموداری است که دو خط را نشان می دهد: میزان تکمیل تحصیلات دبیرستانی در طول زمان و میزان تکمیل تحصیلات دانشگاهی یا بیشتر در طول زمان. محور y میزان تکمیل را برای افراد 25 و بالاتر، به عنوان یک درصد، از 0 تا 100، با افزایش 10 درصدی اندازه گیری می کند. محور x زمان را از 1960 تا 2020 اندازه گیری می کند. خط نرخ تکمیل دبیرستان بالاتر از تکمیل کالج یا خط نرخ بیشتر است. در سال 1960، میزان تکمیل دبیرستان از 61 درصد شروع می شود و در سال 1980 به 85 درصد افزایش می یابد، سپس به طور کلی تا سال 2000 ثابت است، زمانی که دوباره افزایش می یابد، با اندکی کاهش در سال 2005، به حدود 94 درصد در سال 2020. در سال 1960، میزان تکمیل کالج یا بیشتر از 11 درصد شروع می شود و در سال 2000 به حدود 20 درصد افزایش می یابد، سپس به طور کلی تا سال 2005، زمانی که دوباره افزایش می یابد، به حدود 40 درصد در سال 2020 می رسد.
    شکل 7.5 افزایش سرمایه انسانی در ایالات متحده افزایش سطح تحصیلات برای افراد 25 سال و بالاتر نشان دهنده تعمیق سرمایه انسانی در اقتصاد ایالات متحده است. حتی امروز، کمتر از یک سوم بزرگسالان ایالات متحده یک دوره کالج چهار ساله را به پایان رسانده اند. به وضوح جایی برای تعمیق بیشتر سرمایه انسانی وجود دارد. (منبع: جداول جهانی پن، 10.0 https://www.rug.nl/ggdc/productivity/pwt/?lang=en)

    شکل 7.6 نشان می دهد که سرمایه فیزیکی در اقتصاد ایالات متحده عمیق تر می شود. متوسط کارگران آمریکایی در اواخر دهه ۲۰۰۰ با سرمایهی فیزیکی کار میکردند که ارزش آن تقریباً سه برابر کارگران متوسط اوایل دههی ۱۹۵۰ بود.

    این نمودار میزان دلار سرمایه فیزیکی به ازای هر کارگر در ایالات متحده را نشان می دهد. محور y مقدار واقعی دلار سرمایه فیزیکی هر کارگر را اندازه گیری می کند، از 0 دلار تا 500000 دلار، با افزایش 50،000 دلاری. محور x زمان را از 1995 تا 2019 اندازه گیری می کند. در سال 1995، حدود 340،000 دلار واقعی سرمایه فیزیکی برای هر کارگر وجود داشت و در سال 2010 به حدود 425،000 دلار افزایش می یابد و به طور کلی تا سال 2019 بدون تغییر است.
    شکل 7.6 سرمایه فیزیکی برای هر کارگر در ایالات متحده ارزش سرمایه فیزیکی، اندازه گیری شده توسط کارخانه و تجهیزات، که توسط یک کارگر متوسط در اقتصاد ایالات متحده استفاده می شود، در طول دهه ها افزایش یافته است. این افزایش ممکن است در دهه 1970 و 1980 کمی کاهش یافته باشد، که به طور تصادفی، زمان رشد کندتر از حد معمول در بهره وری کارگران بود. ما شاهد افزایش مجدد سرمایه فیزیکی به ازای هر کارگر در اواخر دهه 1990 هستیم و پس از آن در اوایل دهه 2000 مسطح شد. (منبع: مرکز مقایسه بین المللی تولید، درآمد و قیمت، دانشگاه پنسیلوانیا)

    نه تنها اقتصاد فعلی ایالات متحده دارای کارگران تحصیل کرده تر با سرمایه فیزیکی بیشتر و بهبود یافته نسبت به چند دهه گذشته است، بلکه این کارگران به فن آوری های پیشرفته تر دسترسی دارند. اندازه گیری رشد فناوری با یک خط ساده روی نمودار غیرممکن است، اما شواهدی مبنی بر اینکه ما در عصر شگفتی های فناوری زندگی می کنیم، در اطراف ما وجود دارد - اکتشافات در ژنتیک و ساختار ذرات، اینترنت بی سیم و سایر اختراعات که تقریباً بیشمار هستند. اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری ایالات متحده به طور معمول سالانه بیش از 150،000 اختراع ثبت شده در سال های اخیر صادر کرده است.

    این دستورالعمل برای رشد اقتصادی - سرمایه گذاری در بهره وری نیروی کار، با سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و فن آوری، و همچنین افزایش سرمایه فیزیکی - همچنین برای سایر اقتصادها نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، کره جنوبی در سال 1965 به ثبت نام جهانی در مدارس ابتدایی (معادل مهد کودک تا کلاس ششم در ایالات متحده) دست یافت، زمانی که تولید ناخالص داخلی سرانه کره هنوز نزدیک به پایین ترین سطح خود بود. تا اواخر دهه ۱۹۸۰، کره به آموزش متوسطه تقریباً همگانی دست یافته بود (معادل آموزش دبیرستانی در ایالات متحده). با توجه به سرمایه فیزیکی، نرخ سرمایه گذاری کره در آغاز دهه 1960 حدود 15 درصد تولید ناخالص داخلی بود، اما در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 دو برابر شد و به 30 تا 35 درصد تولید ناخالص داخلی رسید. با توجه به تکنولوژی، دانش آموزان کره جنوبی به دانشگاه ها و کالج های سراسر جهان رفتند تا آموزش های علمی و فنی را به دست آورند و شرکت های کره جنوبی برای مطالعه و ایجاد مشارکت با شرکت هایی که می توانند بینش های تکنولوژیکی را ارائه دهند، همکاری کردند. این عوامل با هم ترکیب شدند تا نرخ بالای رشد اقتصادی کره جنوبی را تقویت کنند.

    مطالعات حسابداری رشد

    از اواخر دهه 1950، اقتصاددانان مطالعات حسابداری رشد را انجام داده اند تا تعیین کنند که چقدر سرمایه فیزیکی و انسانی و تکنولوژی به رشد کمک کرده اند. رویکرد معمول از یک تابع تولید کل استفاده می کند تا برآورد کند که چه مقدار از رشد اقتصادی سرانه را می توان به رشد سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی نسبت داد. ما می توانیم این دو ورودی را حداقل به طور تقریبی اندازه گیری کنیم. بخشی از رشد که توسط ورودی های اندازه گیری شده توضیح داده نمی شود، باقی مانده نامیده می شود، سپس به رشد فناوری نسبت داده می شود. برآوردهای دقیق عددی از مطالعه به مطالعه دیگر و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، بسته به اینکه محققان چگونه این سه عامل اصلی را اندازه گیری کرده اند و در چه افق های زمانی. برای مطالعات اقتصاد ایالات متحده، سه درس معمولاً از مطالعات حسابداری رشد حاصل می شود.

    اول، فناوری به طور معمول مهمترین عامل رشد اقتصادی ایالات متحده است. رشد در سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی اغلب تنها نیمی یا کمتر از نیمی از رشد اقتصادی را که اتفاق می افتد توضیح می دهد. روش های جدید انجام کارها بسیار مهم هستند.

    دوم، در حالی که سرمایه گذاری در سرمایه فیزیکی برای رشد بهره وری نیروی کار و تولید ناخالص داخلی سرانه ضروری است، ایجاد سرمایه انسانی نیز حداقل به همان اندازه مهم است. رشد اقتصادی فقط مسئله ماشین آلات و ساختمان های بیشتر نیست. یک نمونه واضح از قدرت سرمایه انسانی و دانش فنی در اروپا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم (1945-1939) رخ داد. در طول جنگ، بخش بزرگی از سرمایه فیزیکی اروپا، مانند کارخانه ها، جاده ها و وسایل نقلیه، نابود شد. اروپا همچنین مقدار قابل توجهی از سرمایه انسانی خود را در قالب میلیون ها مرد، زن و کودک که در طول جنگ کشته شدند، از دست داد. با این حال، ترکیب قدرتمند کارگران ماهر و دانش فنی، کار در یک چارچوب اقتصادی بازار محور، ظرفیت تولیدی اروپا را در کمتر از دو دهه به سطح حتی بالاتر بازسازی کرد.

    درس سوم این است که این سه عامل سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و تکنولوژی با هم کار می کنند. کارگران با سطح تحصیلات و مهارت های بالاتر اغلب در دستیابی به نوآوری های تکنولوژیکی جدید بهتر عمل می کنند. این نوآوری های تکنولوژیکی اغلب ایده هایی هستند که نمی توانند تولید را افزایش دهند تا زمانی که بخشی از سرمایه گذاری جدید در سرمایه فیزیکی شوند. ماشین های جدید که نوآوری های تکنولوژیکی را به تصویر می کشد، اغلب نیاز به آموزش های اضافی دارند، که مهارت های کارگران را بیشتر می کند. اگر دستورالعمل رشد اقتصادی موفقیت آمیز باشد، یک اقتصاد به تمام اجزای تابع تولید کل نیاز دارد. ویژگی Clear It Up زیر را برای نمونه ای از چگونگی ترکیب سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و فناوری برای تأثیرگذاری قابل توجه بر زندگی مشاهده کنید.

    پاک کردن آن

    چگونه آموزش دختران و رشد اقتصادی در کشورهای کم درآمد ارتباط دارد؟

    طبق گزارش بانک جهانی، در اوایل دهه 2000، حدود 110 میلیون کودک 6 تا 11 ساله به مدرسه نمی رفتند و حدود دو سوم آنها دختر بودند. به عنوان مثال، در افغانستان، نرخ سواد برای افراد 15 تا 24 ساله برای دوره 2005 تا 2014 62 درصد برای مردان و فقط 32 درصد برای زنان بود. در بنین، در غرب آفریقا، 55٪ برای مردان و 31٪ برای زنان بود. در نیجریه، پرجمعیتترین کشور آفریقا، این رقم برای مردان ۷۶ درصد و برای زنان ۵۸ درصد بوده است.

    هر زمان که کودکی آموزش ابتدایی دریافت نکند، هم زیان انسانی است و هم ضرر اقتصادی. در کشورهای کم درآمد، دستمزدها به طور متوسط 10 تا 20 درصد با هر سال تحصیل بیشتر افزایش می یابد. با این حال، برخی شواهد جالب وجود دارد که کمک به دختران در کشورهای کم درآمد برای از بین بردن شکاف تحصیلی با پسران ممکن است به ویژه مهم باشد، زیرا بسیاری از دختران به عنوان مادر و خانه دار نقش اجتماعی دارند.

    دختران در کشورهای کم درآمد که تحصیلات بیشتری دریافت می کنند، تمایل دارند که رشد کنند و فرزندان کمتر، سالم تر و آموزش دیده تر داشته باشند. فرزندان آنها بیشتر احتمال دارد که تغذیه بهتری داشته باشند و مراقبت های بهداشتی اولیه مانند ایمن سازی را دریافت کنند. تحقیقات اقتصادی در مورد زنان در اقتصادهای کم درآمد این یافته ها را تایید می کند. هنگامی که 20 زن یک سال دیگر به مدرسه می روند، به عنوان یک گروه، آنها به طور متوسط یک فرزند کمتر خواهند داشت. هنگامی که 1000 زن یک سال دیگر به مدرسه می روند، به طور متوسط یک تا دو زن کمتر از این گروه در هنگام زایمان جان خود را از دست می دهند. هنگامی که یک زن یک سال دیگر در مدرسه می ماند، این عامل به تنهایی بدان معنی است که به طور متوسط، هر یک از فرزندان او نیم سال اضافی را در مدرسه می گذرانند. آموزش برای دختران یک سرمایه گذاری خوب است زیرا سرمایه گذاری در رشد اقتصادی با مزایایی فراتر از نسل فعلی است.

    آب و هوای سالم برای رشد اقتصادی

    در حالی که توسعه سرمایه فیزیکی و انسانی و تکنولوژی بهتر مهم است، به همان اندازه برای رفاه یک کشور مهم است آب و هوا یا سیستم که در آن این ورودی ها کشت می شود. هر دو نوع اقتصاد بازار و یک سیستم حقوقی که حقوق مالکیت و حقوق قراردادی را اداره و حفظ می کند، نقش مهمی در یک فضای اقتصادی سالم دارند.

    یک جو اقتصادی سالم معمولاً شامل نوعی جهت گیری بازار در سطح تصمیم گیری اقتصاد خرد، فردی یا شرکتی است. بازارهایی که به پاداشها و مشوقهای شخصی و تجاری برای افزایش سرمایه انسانی و فیزیکی اجازه میدهند، رشد کلی اقتصاد کلان را تشویق میکنند. به عنوان مثال، هنگامی که کارگران در یک بازار کار رقابتی و کارآمد شرکت می کنند، انگیزه ای برای به دست آوردن سرمایه انسانی اضافی دارند، زیرا آموزش و مهارت های اضافی با دستمزد بالاتر نتیجه می دهد. شرکت ها انگیزه ای برای سرمایه گذاری در سرمایه فیزیکی و آموزش کارگران دارند، زیرا آنها انتظار دارند سود بیشتری برای سهامداران خود کسب کنند. هم افراد و هم شرکت ها به دنبال فناوری های جدید هستند، زیرا حتی اختراعات کوچک می توانند کار را آسان تر کنند یا منجر به بهبود محصول شوند. در مجموع، چنین تصمیمات فردی و تجاری که در ساختار بازار اتخاذ می شود، به رشد اقتصاد کلان می افزاید. بخش عمده ای از رشد سریع از اواخر قرن نوزدهم از مهار قدرت بازارهای رقابتی برای تخصیص منابع حاصل شده است. این گرایش بازار به طور معمول فراتر از مرزهای ملی می رسد و شامل باز بودن به تجارت بین المللی است.

    جهت گیری کلی نسبت به بازار، نقش های مهم دولت را رد نمی کند. مواقعی وجود دارد که بازارها در تخصیص سرمایه یا فناوری به روشی که بیشترین سود را برای کل جامعه به همراه داشته باشد، شکست می خورند. وظیفه دولت این است که این شکستها را جبران کند. علاوه بر این، دولت می تواند بازارها را به سمت نتایج خاص هدایت یا تحت تأثیر قرار دهد. نمونه های زیر برخی از زمینه های مهم را که دولت ها در سراسر جهان برای سرمایه گذاری برای تسهیل تعمیق سرمایه و فناوری انتخاب کرده اند، برجسته می کند:

    • آموزش و پرورش. دولت دانمارک همه کودکان زیر 16 سال را ملزم به حضور در مدرسه می کند. آنها می توانند در یک مدرسه دولتی (Folkeskole) یا یک مدرسه خصوصی شرکت کنند. دانش آموزان برای حضور در Folkeskole شهریه پرداخت نمی کنند. 13 درصد از مدارس ابتدایی/متوسطه (ابتدایی/دبیرستان) خصوصی است و دولت کوپن هایی را برای شهروندانی که مدرسه خصوصی را انتخاب می کنند، ارائه می دهد.
    • پس انداز و سرمایه گذاری در ایالات متحده، مانند سایر کشورها، دولت از سرمایه گذاری خصوصی مالیات می گیرد. مالیات بر عایدی سرمایه پایین، سرمایه گذاری و همچنین رشد اقتصادی را تشویق می کند.
    • زیرساخت. دولت ژاپن در اواسط دهه 1990 پروژه های زیربنایی قابل توجهی را برای بهبود جاده ها و کارهای عمومی انجام داد. این به نوبه خود باعث افزایش موجودی سرمایه فیزیکی و در نهایت رشد اقتصادی شد.
    • مناطق ویژه اقتصادی جزیره موریس یکی از معدود کشورهای آفریقایی است که تجارت بین المللی در مناطق ویژه اقتصادی تحت حمایت دولت (SEZ) را تشویق می کند. اینها مناطقی از کشور هستند که معمولاً با دسترسی به بندری که در آن، از جمله مزایای دیگر، دولت از تجارت مالیات نمی گیرد. در نتیجه SEZ، موریس از دهه 1980 از رشد اقتصادی بالاتر از متوسط برخوردار بوده است. تجارت آزاد لازم نیست در SEZ رخ دهد. دولت ها می توانند تجارت بین المللی را در سراسر جهان تشویق کنند یا تسلیم حمایت از تولیدات داخلی شوند.
    • تحقیقات علمی. اتحادیه اروپا برنامه های قوی برای سرمایه گذاری در تحقیقات علمی دارد. محققان آبراهام گارسیا و پیر مونن نشان می دهند که شرکت هایی که از دولت اتریش حمایت می کردند، در واقع شدت تحقیق خود را افزایش داده و فروش بیشتری داشتند. دولت ها می توانند از تحقیقات علمی و آموزش های فنی که به ایجاد و گسترش فن آوری های جدید کمک می کند، حمایت کنند. دولت ها همچنین می توانند یک محیط قانونی را فراهم کنند که از توانایی مخترعان برای سود بردن از اختراعات خود محافظت کند.

    راه های بسیاری وجود دارد که دولت می تواند نقش فعال در ترویج رشد اقتصادی ایفا کند. ما آنها را در فصل های دیگر و به ویژه در سیاست های اقتصاد کلان در سراسر جهان بررسی می کنیم. جو سالم برای رشد سرانه تولید ناخالص داخلی و بهره وری نیروی کار شامل تعمیق سرمایه انسانی، تعمیق سرمایه فیزیکی و دستاوردهای تکنولوژیکی است که در یک اقتصاد بازار محور با سیاست های حمایتی دولت عمل می کند.