Skip to main content
Global

4-4- نقش بانکها

  • Page ID
    212917
  • \( \newcommand{\vecs}[1]{\overset { \scriptstyle \rightharpoonup} {\mathbf{#1}} } \) \( \newcommand{\vecd}[1]{\overset{-\!-\!\rightharpoonup}{\vphantom{a}\smash {#1}}} \)\(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \(\newcommand{\id}{\mathrm{id}}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\) \( \newcommand{\kernel}{\mathrm{null}\,}\) \( \newcommand{\range}{\mathrm{range}\,}\) \( \newcommand{\RealPart}{\mathrm{Re}}\) \( \newcommand{\ImaginaryPart}{\mathrm{Im}}\) \( \newcommand{\Argument}{\mathrm{Arg}}\) \( \newcommand{\norm}[1]{\| #1 \|}\) \( \newcommand{\inner}[2]{\langle #1, #2 \rangle}\) \( \newcommand{\Span}{\mathrm{span}}\)\(\newcommand{\AA}{\unicode[.8,0]{x212B}}\)

    اهداف یادگیری

    در پایان این بخش، شما قادر خواهید بود:

    • توضیح دهید که چگونه بانک ها به عنوان واسطه بین پس انداز و وام گیرندگان عمل می کنند
    • ارزیابی رابطه بین بانک ها، پس انداز و وام، و اتحادیه های اعتباری
    • تجزیه و تحلیل علل ورشکستگی و رکود

    یک بار شخصی از سارق بانک به نام ویلی ساتون پرسید که چرا از بانک سرقت کرده است. او پاسخ داد: «این جایی است که پول است.» در حالی که این ممکن است در یک زمان درست باشد، از دیدگاه اقتصاددانان مدرن، ساتون هم درست است و هم غلط. او اشتباه می کند زیرا اکثریت قریب به اتفاق پول در اقتصاد به شکل ارزی نیست که در خزانه ها یا کشوها در بانک ها نشسته باشد و منتظر ظاهر شدن سارق باشد. بیشتر پول در قالب حساب های بانکی است که فقط به صورت سوابق الکترونیکی در رایانه ها وجود دارد. با این حال، از منظر وسیع تر، سارق بانک بیش از آنچه می دانست حق داشت. بانکداری با پول و در نتیجه با اقتصاد گسترده تر ارتباط تنگاتنگی دارد.

    بانک ها انجام معاملات فوق العاده ای را که در کالاها، نیروی کار و بازارهای سرمایه مالی رخ می دهد، برای یک اقتصاد پیچیده بسیار آسان تر می کنند. برای لحظه ای تصور کنید که اقتصاد چگونه خواهد بود اگر همه مجبور بودند همه پرداخت ها را به صورت نقدی انجام دهند. هنگام خرید برای یک خرید بزرگ یا رفتن به تعطیلات، ممکن است لازم باشد صدها دلار را در جیب یا کیف پول حمل کنید. حتی کسب و کارهای کوچک نیاز به ذخیره پول نقد برای پرداخت کارگران و خرید لوازم دارند. یک بانک به افراد و کسب و کارها اجازه می دهد تا این پول را به عنوان مثال در یک حساب جاری یا حساب پس انداز ذخیره کنند و سپس این پول را در صورت نیاز از طریق استفاده از برداشت مستقیم، نوشتن چک یا استفاده از کارت بدهی برداشت کنند.

    بانک ها یک واسطه مهم در آنچه ما سیستم پرداخت می نامیم، هستند که به اقتصاد کمک می کند تا کالاها و خدمات را با پول یا سایر دارایی های مالی مبادله کند. همچنین، کسانی که پول اضافی دارند که می خواهند پس انداز کنند می توانند پول خود را در یک بانک ذخیره کنند، نه اینکه به دنبال فردی باشند که مایل به قرض گرفتن آن از آنها باشد و سپس آنها را در تاریخ بعدی بازپرداخت کند. کسانی که می خواهند پول قرض بگیرند می توانند به جای اینکه شخصی را پیدا کنند که به آنها پول قرض دهد، مستقیماً به بانک مراجعه کنند. هزینه های معامله هزینه های مربوط به پیدا کردن وام دهنده یا وام گیرنده برای این پول است. بنابراین، بانک ها هزینه های معاملات را کاهش می دهند و به عنوان واسطه های مالی عمل می کنند - آنها پس انداز کنندگان و وام گیرندگان را با هم جمع می کنند. علاوه بر امن تر و آسان تر کردن معاملات، بانک ها نیز نقش کلیدی در ایجاد پول بازی می کنند.

    بانک ها به عنوان واسطه های مالی

    یک «واسطه» فردی است که بین دو طرف دیگر می ایستد. بانک ها یک واسطه مالی هستند - یعنی موسسه ای که بین پس انداز کننده ای که پول را در بانک سپرده گذاری می کند و وام گیرنده ای که از آن بانک وام دریافت می کند، عمل می کند. واسطه‌های مالی نهادهای دیگری در بازار مالی مانند شرکت‌های بیمه و صندوق‌های بازنشستگی را شامل می‌شوند اما آن‌ها را در این بحث وارد نخواهیم کرد زیرا آن‌ها موسسات سپرده‌گذاری نیستند که موسساتی هستند که سپرده‌های پولی را می‌پذیرند و سپس از این موارد برای وام دادن استفاده می‌کنند. تمام وجوه سپرده شده در یک استخر بزرگ مخلوط می شوند، که موسسه مالی پس از آن وام می دهد. شکل 14.4 موقعیت بانک ها را به عنوان واسطه های مالی نشان می دهد، با سپرده ها به بانک و وام ها جریان می یابد. البته، هنگامی که بانک ها به شرکت ها وام می دهند، بانک ها سعی می کنند سرمایه مالی را به کسب و کارهای سالم هدایت کنند که چشم انداز خوبی برای بازپرداخت وام ها دارند، نه به شرکت هایی که ضرر می کنند و ممکن است قادر به بازپرداخت نباشند.

    این تصویر معاملات دایره ای بین پس انداز کنندگان، بانک ها و وام گیرندگان را نشان می دهد. پس انداز کنندگان سپرده ها را به بانک ها می دهند و بانک آنها را با برداشت و پرداخت بهره فراهم می کند. وام گیرندگان وام ها و پرداخت های بهره را به بانک ها بازپرداخت می کنند و بانک ها به آنها وام می دهند.
    شکل 14.4 بانک ها به عنوان واسطه های مالی بانک ها به عنوان واسطه های مالی عمل می کنند زیرا آنها بین پس انداز کنندگان و وام گیرندگان قرار می گیرند. پس انداز کنندگان سپرده ها را با بانک ها قرار می دهند و سپس پرداخت های بهره را دریافت می کنند و پول را برداشت می کنند. وام گیرندگان از بانک ها وام دریافت می کنند و وام ها را با بهره بازپرداخت می کنند. به نوبه خود، بانک ها پول را به صورت برداشت به پس انداز کنندگان برمی گردانند، که شامل پرداخت سود از بانک ها به پس انداز کنندگان نیز می شود.

    پاک کردن آن

    بانک ها، وام ها و وام ها و اتحادیه های اعتباری چگونه به هم مرتبط هستند؟

    بانک ها دارای دو پسر عموی نزدیک هستند: موسسات پس انداز و اتحادیه های اعتباری. بانک ها، همانطور که توضیح دادیم، سپرده ها را از افراد و مشاغل دریافت می کنند و با پول وام می گیرند. موسسات پس انداز گاهی اوقات «پس انداز و وام» یا «پس انداز» نامیده می شوند. آنها همچنین وام می گیرند و سپرده گذاری می کنند. با این حال، از دهه 1930 تا 1980، قانون فدرال میزان مجاز به پرداخت موسسات پس انداز بهره به سپرده گذاران را محدود کرد. آنها همچنین ملزم بودند بیشتر وامهای خود را در قالب وامهای مربوط به مسکن، چه به خریداران خانه و چه به توسعهدهندگان و سازندگان املاک و مستغلات، بدهند.

    اتحادیه اعتباری یک موسسه مالی غیرانتفاعی است که اعضای آن مالک و اداره آن هستند. اعضای هر اتحادیه اعتباری تصمیم می گیرند که چه کسانی واجد شرایط عضویت هستند. معمولاً اعضای بالقوه همه افراد در یک جامعه خاص، یا گروهی از کارمندان یا اعضای یک سازمان خاص هستند. اتحادیه اعتباری سپرده ها را از اعضا می پذیرد و تمرکز خود را بر بازگرداندن وام به اعضای خود می گذارد. در حالی که تعداد اتحادیه‌های اعتباری بیشتر از بانک‌ها و تعداد بانک‌ها بیشتر از پس‌انداز و وام است، مجموع دارایی‌های اتحادیه‌های اعتباری در حال رشد است.

    در سال 2008، 7،085 بانک وجود داشت. به دلیل ورشکستگی بانک‌ها در سال‌های ۲۰۰۷—۲۰۰۹ و ادغام‌های بانکی، در پایان سه‌ماهه چهارم سال ۲۰۱۴، ۵٬۵۷۱ بانک در ایالات متحده وجود داشت. تا سال 2020، 4374 بانک تجاری و 627 موسسه پس انداز وجود دارد. طبق انجمن اتحادیه اعتبار ملی، تا سپتامبر 2021 4,990 اتحادیه اعتباری با دارایی های بالغ بر 2.0 تریلیون دلار وجود داشته است. یک روز «پول خود را انتقال دهید» در سال 2009 به دلیل انزجار عمومی از کمک های مالی بانک های بزرگ برگزار شد. مردم تشویق شدند سپرده های خود را به اتحادیه های اعتباری منتقل کنند. این به پروژه مداوم انتقال پول شما تبدیل شده است. در نتیجه، برخی از آنها اکنون دارایی هایی با ارزش کل 111 میلیارد دلار دارند.

    ترازنامه یک بانک

    ترازنامه یک ابزار حسابداری است که دارایی ها و بدهی ها را فهرست می کند. دارایی چیزی با ارزش است که شما مالک آن هستید و می توانید از آن برای تولید چیزی استفاده کنید. به عنوان مثال، می توانید از پول نقد خود برای پرداخت شهریه خود استفاده کنید. اگر صاحب خانه ای هستید، این نیز یک دارایی است. بدهی یک بدهی یا چیزی است که شما به آن بدهکار هستید. بسیاری از مردم برای خرید خانه پول قرض می گیرند. در این مورد، یک خانه دارایی است، اما وام مسکن بدهی است. ارزش خالص ارزش دارایی منهای مقدار بدهی است (بدهی). ترازنامه یک بانک تقریباً به همان شیوه عمل می کند. ارزش خالص بانک به عنوان سرمایه بانک ما همچنین به بانکی اشاره می کنیم که دارایی هایی مانند پول نقد در خزانه های خود، پولی که بانک در بانک فدرال رزرو نگه می دارد (به نام «ذخایر»)، وام هایی که به مشتریان می دهد و اوراق قرضه.

    شکل 14.5 یک ترازنامه فرضی و ساده برای بانک امن و مطمئن را نشان می دهد. به دلیل قالب دو ستونی ترازنامه، با شکل T که توسط خط عمودی در وسط و خط افقی زیر «دارایی ها» و «بدهی ها» تشکیل شده است، گاهی اوقات آن را حساب T می نامیم.

    دارایی‌های سمت چپ حساب تی به شرح زیر است: وام (۵ میلیون دلار)، اوراق بهادار دولتی ایالات متحده (USGS) (۴ میلیون دلار) و ذخایر (۲ میلیون دلار). دارایی های سمت چپ حساب T عبارتند از: وام (5 میلیون دلار)، اوراق بهادار دولت ایالات متحده (USGS) (4 میلیون دلار) و ذخایر (2 میلیون دلار). بدهی ها + ارزش خالص در سمت راست حساب T به شرح زیر است: سپرده ها (10 میلیون دلار) و ارزش خالص (1 میلیون دلار). هیچ چیز در فضای خارج از اوراق بهادار دولت ایالات متحده (USGS) وجود ندارد.
    شکل 14.5 ترازنامه برای بانک امن و مطمئن

    «T» در حساب T دارایی های یک شرکت را در سمت چپ از بدهی های آن در سمت راست جدا می کند. همه شرکت ها از حساب T استفاده می کنند، اگرچه اکثر آنها بسیار پیچیده تر هستند. برای یک بانک، دارایی ها ابزارهای مالی هستند که یا بانک در اختیار دارد (ذخایر خود) یا ابزارهایی که طرف های دیگر به بانک بدهکار هستند - مانند وام های انجام شده توسط بانک و اوراق بهادار دولتی ایالات متحده، مانند اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده خریداری شده توسط بانک. بدهی ها همان چیزی است که بانک به دیگران بدهکار است. به طور خاص، بانک هرگونه سپرده گذاری در بانک را به کسانی که آنها را ساخته اند بدهکار است. ارزش خالص بانک کل دارایی ها منهای کل بدهی ها است. ارزش خالص در سمت بدهی گنجانده شده است تا موجودی حساب T به صفر برسد. برای یک کسب و کار سالم، ارزش خالص مثبت خواهد بود. برای یک شرکت ورشکسته، ارزش خالص منفی خواهد بود. در هر صورت، در حساب T بانک، دارایی ها همیشه برابر با بدهی ها به علاوه ارزش خالص هستند.

    هنگامی که مشتریان بانک پول را به یک حساب جاری، حساب پس انداز یا گواهی سپرده سپرده گذاری می کنند، بانک این سپرده ها را به عنوان بدهی می بیند. پس از همه، بانک این سپرده ها را به مشتریان خود بدهکار است، زمانی که مشتریان مایل به برداشت پول خود هستند. در مثال شکل 14.5، بانک امن و مطمئن 10 میلیون دلار سپرده دارد.

    وام ها اولین دسته از دارایی های بانکی در شکل 14.5 هستند. فرض کنید که یک خانواده برای خرید خانه یک وام مسکن 30 ساله می گیرد، به این معنی که وام گیرنده وام را طی 30 سال آینده بازپرداخت می کند. این وام به وضوح یک دارایی از دیدگاه بانک است، زیرا وام گیرنده یک تعهد قانونی برای پرداخت به بانک در طول زمان دارد. با این حال، در شرایط عملی، چگونه می توانیم ارزش وام رهنی را که وام گیرنده بیش از 30 سال در حال حاضر پرداخت می کند، اندازه گیری کنیم؟ یکی از راه های اندازه گیری ارزش چیزی - چه وام و چه هر چیز دیگر - این است که تخمین بزنید طرف دیگری در بازار مایل به پرداخت آن است. بسیاری از بانک ها وام های مسکن را صادر می کنند و هزینه های مختلف رسیدگی و پردازش را برای انجام این کار دریافت می کنند، اما پس از آن وام ها را به سایر بانک ها یا موسسات مالی که پرداخت وام را جمع آوری می کنند، می فروشند. بازاری را که در آن موسسات مالی به وامگیرندگان وام می‌دهند بازار وام اولیه می‌نامیم، در حالی که بازاری که در آن موسسات مالی این وام‌ها را خرید و فروش می‌کنند، بازار وام ثانویه است.

    یکی از عوامل کلیدی که بر آنچه موسسات مالی مایل به پرداخت وام هستند، هنگام خرید آن در بازار وام ثانویه تأثیر می گذارد، ریسک درک شده وام است: یعنی با توجه به ویژگی های وام گیرنده، مانند سطح درآمد و اینکه آیا اقتصاد محلی به شدت عمل می کند، وام گیرنده چه نسبتی از وام های این نوع را بازپرداخت خواهد کرد؟ هرچه خطر اینکه یک وام گیرنده وام را بازپرداخت نکند بیشتر باشد، کمتر است که هر موسسه مالی برای به دست آوردن وام پرداخت کند. یکی دیگر از عوامل کلیدی مقایسه نرخ بهره ای است که موسسه مالی از وام اصلی دریافت می کند با نرخ بهره فعلی در اقتصاد. اگر وام اصلی وام گیرنده را ملزم به پرداخت نرخ بهره پایین کند، اما نرخ بهره فعلی نسبتاً بالا باشد، یک موسسه مالی برای به دست آوردن وام هزینه کمتری پرداخت خواهد کرد. در مقابل، اگر وام اصلی وام گیرنده را ملزم به پرداخت نرخ بهره بالایی کند، در حالی که نرخ بهره فعلی نسبتاً پایین است، یک موسسه مالی برای به دست آوردن وام هزینه بیشتری پرداخت خواهد کرد. برای بانک امن و مطمئن در این مثال، ارزش کل وام های آن در صورت فروش آنها به سایر موسسات مالی در بازار ثانویه 5 میلیون دلار است.

    دسته دوم دارایی های بانکی اوراق قرضه است که یک مکانیزم مشترک برای قرض گرفتن است که توسط دولت فدرال و محلی و همچنین شرکت های خصوصی و سازمان های غیر انتفاعی استفاده می شود. یک بانک مقداری از پولی را که دریافت کرده است به صورت سپرده می گیرد و از این پول برای خرید اوراق قرضه استفاده می کند - معمولاً اوراق قرضه صادر شده توسط دولت ایالات متحده. اوراق قرضه دولتی کم خطر هستند زیرا دولت تقریباً مطمئن است که اوراق قرضه را پرداخت می کند، البته با نرخ بهره پایین. این اوراق برای بانک‌ها دارایی محسوب می‌شوند به همان صورتی که وام‌ها یک دارایی هستند: بانک در آینده جریانی از پرداخت‌ها را دریافت خواهد کرد. در مثال ما، بانک امن و امن دارای اوراق قرضه به ارزش کل 4 میلیون دلار است.

    ورودی نهایی دارایی ها ذخایر است، که پولی است که بانک در دست نگه می دارد و وام نمی دهد یا در اوراق قرضه سرمایه گذاری نمی کند - و بنابراین منجر به پرداخت سود نمی شود. فدرال رزرو ملزم می کند که بانک ها درصد مشخصی از پول سپرده گذاران را در «ذخیره» نگه دارند، یعنی در خزانه خود یا در بانک فدرال رزرو. ما این را یک نیاز ذخیره می نامیم. (سیاست پولی و مقررات بانکی توضیح خواهند داد که چگونه سطح این ذخایر مورد نیاز یک ابزار سیاستی است که دولت ها باید بر رفتار بانکی تأثیر بگذارند.) علاوه بر این، بانک ها همچنین ممکن است بخواهند مقدار مشخصی از ذخایر را بیش از آنچه مورد نیاز است، نگه دارند. بانک امن و مطمئن 2 میلیون دلار ذخیره دارد.

    ما ارزش خالص یک بانک را به عنوان کل دارایی های آن منهای کل بدهی های آن تعریف می کنیم. برای بانک امن و مطمئن در شکل 14.5، دارایی خالص برابر با 1 میلیون دلار است. یعنی 11 میلیون دلار دارایی منهای 10 میلیون دلار بدهی. برای یک بانک سالم از نظر مالی، ارزش خالص مثبت خواهد بود. اگر یک بانک ارزش خالص منفی داشته باشد و سپرده گذاران سعی کنند پول خود را برداشت کنند، بانک نمی تواند پول خود را به همه سپرده گذاران بدهد.

    آن را پیوند دهید

    برای برخی از نمونه های مشخص از آنچه بانک ها انجام می دهند، این ویدیو را از پل سولمن «ایجاد حس اخبار مالی» تماشا کنید.

    چگونه بانک ها ورشکسته می شوند

    بانکی که ورشکسته است، ارزش خالص منفی خواهد داشت، به این معنی که دارایی های آن کمتر از بدهی های آن ارزش خواهد داشت. چگونه این اتفاق می افتد؟ باز هم، نگاه کردن به ترازنامه به توضیح کمک می کند.

    یک بانک خوب فرض می کند که درصد کمی از وام گیرندگان وام های خود را به موقع بازپرداخت نمی کنند و این پرداخت های از دست رفته را در برنامه ریزی خود قرار می دهند. به یاد داشته باشید، محاسبات هزینه های بانک ها در هر سال شامل عاملی برای وام هایی است که وام گیرندگان بازپرداخت نمی کنند و ارزش وام های یک بانک در ترازنامه آن سطح خاصی از ریسک را فرض می کند زیرا برخی از مشتریان وام ها را بازپرداخت نمی کنند. حتی اگر یک بانک انتظار تعداد مشخصی از پیش فرض وام را داشته باشد، اگر تعداد پیش فرض وام بسیار بیشتر از حد انتظار باشد، رنج می برد، همانطور که می تواند در طول رکود اقتصادی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال، اگر بانک امن و مطمئن در شکل 14.5 موجی از پیش فرض های غیر منتظره را تجربه کرد، به طوری که ارزش وام های آن از 5 میلیون دلار به 3 میلیون دلار کاهش یافت، دارایی های بانک امن و مطمئن کاهش می یابد تا بانک ارزش خالص منفی داشته باشد.

    پاک کردن آن

    چه چیزی منجر به بحران مالی 2008-2009 شد؟

    بسیاری از بانک ها وام های رهنی می دهند تا مردم بتوانند خانه بخرند، اما پس از آن وام ها را به عنوان دارایی در کتاب های خود نگه نمی دارند. در عوض، بانک وام را می فروشد. این وام ها «اوراق بهادار» هستند، به این معنی که آنها با هم به یک امنیت مالی متصل می شوند که یک موسسه مالی به سرمایه گذاران می فروشد. سرمایه گذاران در این اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن، نرخ بازده را بر اساس سطح پرداخت هایی که مردم در تمام وام های مسکن که در پشت اوراق بهادار قرار دارند، دریافت می کنند.

    اوراق بهادار مزایای خاصی را ارائه می دهد. اگر یک بانک بیشتر وام های خود را در یک منطقه محلی انجام دهد، در صورت کاهش اقتصاد محلی، بانک ممکن است از نظر مالی آسیب پذیر باشد، به طوری که بسیاری از مردم قادر به پرداخت خود نیستند. با این حال، اگر یک بانک وام های محلی خود را بفروشد و سپس اوراق بهادار وام مسکن را بر اساس وام مسکن در بسیاری از نقاط کشور خریداری کند، می تواند از قرار گرفتن در معرض خطرات مالی محلی جلوگیری کند. (در مثال ساده در متن، بانک ها فقط «اوراق قرضه» دارند. در واقع، بانک ها می توانند تعدادی از ابزارهای مالی را در اختیار داشته باشند، تا زمانی که این سرمایه گذاری های مالی به اندازه کافی امن باشند تا تنظیم کننده های بانک دولتی را راضی کنند. از نقطه نظر یک خریدار خانه محلی، اوراق بهادار این مزیت را ارائه می دهد که یک بانک محلی نیازی به داشتن بودجه اضافی قابل توجهی برای وام ندارد، زیرا بانک فقط قصد دارد آن وام را برای مدت کوتاهی قبل از فروش وام نگه دارد تا بتواند آن را در یک امنیت مالی جمع کند.

    با این حال، اوراق بهادار نیز یک ضرر بالقوه بزرگ را ارائه می دهد. اگر یک بانک قصد دارد وام رهنی را به عنوان دارایی نگه دارد، بانک انگیزه ای برای بررسی دقیق وام گیرنده دارد تا اطمینان حاصل شود که مشتری احتمالاً وام را بازپرداخت می کند. با این حال، بانکی که قصد فروش وام را دارد ممکن است در وهله اول در تهیه وام دقت کمتری داشته باشد. بانک بیشتر مایل است آنچه را که ما «وام های بی پشتوانه» می نامیم انجام دهد، وام هایی که دارای ویژگی هایی مانند پیش پرداخت کم یا صفر هستند، بررسی کمی در مورد اینکه آیا وام گیرنده درآمد قابل اعتماد دارد یا خیر، و گاهی اوقات پرداخت های کم برای یک یا دو سال اول که با پرداخت های بسیار بالاتر دنبال می شود. اقتصاددانان برخی از وام های درجه یک موسسات مالی را در اواسط دهه 2000 وام های NINJA لقب دادند: وام هایی که موسسات مالی حتی با وجود اینکه وام گیرنده نشان داده بود بدون درآمد، شغل یا دارایی.

    موسسات مالی به طور معمول این وام های بی پشتوانه را فروختند و آنها را به اوراق بهادار مالی تبدیل کردند - اما با پیچ و تاب. ایده این بود که اگر ضرر و زیان در این اوراق بهادار تحت حمایت وام مسکن رخ دهد، برخی از سرمایه گذاران موافقت می کنند که اولین بار، مثلا 5٪ از این زیان ها را بپذیرند. سایر سرمایه گذاران موافقت می کنند که مثلاً 5٪ ضرر بعدی را بپذیرند. با این رویکرد، سرمایه گذاران دیگر نیازی به ضرر و زیان نخواهند داشت مگر اینکه این اوراق مالی تحت حمایت وام مسکن 25٪ یا 30٪ یا بیشتر از ارزش کل خود را از دست بدهند. این اوراق بهادار پیچیده، همراه با سایر عوامل اقتصادی، گسترش گسترده وام های بی پشتوانه را در اواسط دهه 2000 تشویق کرد.

    اکنون مرحله اقتصادی برای بحران بانکی آماده شده بود. بانک ها فکر می کردند که فقط اوراق بهادار فوق العاده امن را خریداری می کنند، زیرا حتی اگر اوراق بهادار در نهایت توسط وام های مسکن با ریسک بالا پشتیبانی شود، بانک ها فقط در بخشی از آن اوراق بهادار سرمایه گذاری کردند که در آن از سطوح کوچک یا متوسط از زیان محافظت می شد. با این حال، از آنجا که قیمت مسکن پس از سال 2007 کاهش یافت و رکود عمیق تر، پرداخت وام مسکن را برای بسیاری از مردم سخت تر کرد، بسیاری از بانک ها دریافتند که دارایی های مالی وام مسکن آنها می تواند بسیار کمتر از آنچه انتظار داشتند ارزش داشته باشد - و بنابراین بانک ها با ورشکستگی روبرو شدند. در دوره 2008-2011، 318 بانک در ایالات متحده شکست خوردند.

    خطر سطح غیر منتظره ای از پیش فرض وام می تواند به ویژه برای بانک ها دشوار باشد زیرا بدهی های یک بانک، یعنی سپرده های مشتری است. مشتریان می توانند به سرعت وجوه خود را برداشت کنند، اما بسیاری از دارایی های بانک مانند وام ها و اوراق قرضه تنها در طول سال ها یا حتی دهه ها بازپرداخت می شوند. این عدم تطابق زمانی دارایی — بدهی — توانایی مشتریان برای برداشت بدهی های بانک در کوتاه مدت در حالی که مشتریان دارایی های خود را در بلند مدت بازپرداخت می کنند — می تواند مشکلات جدی برای بانک ایجاد کند. به عنوان مثال، بانکی را تصور کنید که مقدار قابل توجهی پول را با نرخ بهره مشخصی وام داده است، اما پس از آن نرخ بهره قابل توجهی افزایش می یابد. بانک می تواند خود را در یک وضعیت خطرناک پیدا کند. اگر نرخ بهره ای را که به سپرده گذاران پرداخت می کند افزایش ندهد، سپرده ها به موسسات دیگری که نرخ بهره بالاتری را ارائه می دهند که در حال حاضر غالب است، جریان می یابد. با این حال، اگر بانک نرخ بهره ای را که به سپرده گذاران پرداخت می کند افزایش دهد، ممکن است در شرایطی قرار گیرد که نرخ بهره بالاتری را به سپرده گذاران پرداخت می کند تا اینکه از وام های گذشته دریافت می کند که با نرخ بهره پایین تر است. واضح است که بانک نمی تواند در دراز مدت زنده بماند اگر سود بیشتری را به سپرده گذاران پرداخت کند تا اینکه از وام گیرندگان دریافت کند.

    چگونه بانک ها می توانند از خود در برابر نرخ بالای غیر منتظره پیش فرض وام و در برابر خطر عدم تطابق زمان دارایی و بدهی محافظت کنند؟ یک استراتژی برای یک بانک است که وام های خود را متنوع کند، که به معنای وام دادن به مشتریان مختلف است. به عنوان مثال، فرض کنید یک بانک متخصص در وام دادن به یک بازار خاص است - برای مثال، بخش زیادی از وام های خود را به شرکت های ساختمانی که در یک منطقه مرکز شهر دفاتر ایجاد می کنند، می دهد. اگر آن منطقه دچار رکود اقتصادی غیرمنتظره شود، بانک متحمل ضررهای زیادی خواهد شد. با این حال، اگر یک بانک هم به مصرف کنندگان که در حال خرید خانه و اتومبیل هستند و همچنین به طیف گسترده ای از شرکت ها در بسیاری از صنایع و مناطق جغرافیایی وام می دهد، بانک کمتر در معرض خطر است. هنگامی که یک بانک وام های خود را متنوع می کند، آن دسته از وام گیرندگان که تعداد پیش فرض های غیر منتظره زیادی دارند، با توجه به شانس تصادفی، توسط سایر وام گیرندگان که تعداد پیش فرض های غیر منتظره ای کم دارند، متعادل می شوند. بنابراین، متنوع سازی وام ها می تواند به بانک ها کمک کند تا ارزش خالص مثبت را حفظ کنند. با این حال، اگر یک رکود گسترده رخ دهد که بسیاری از صنایع و مناطق جغرافیایی را تحت تاثیر قرار دهد، تنوع کمک نخواهد کرد.

    در کنار تنوع بخشیدن به وام های خود، بانک ها چندین استراتژی دیگر برای کاهش خطر تعداد زیادی از پیش فرض های وام دارند. به عنوان مثال، بانک ها می توانند برخی از وام هایی را که در بازار وام ثانویه می گیرند، همانطور که قبلا توضیح دادیم، به فروش برسانند و به جای آن سهم بیشتری از دارایی ها را در قالب اوراق قرضه یا ذخایر دولتی نگه دارند. با این وجود، در یک رکود طولانی مدت، اکثر بانک ها شاهد کاهش ارزش خالص خود خواهند بود زیرا مشتریان سهم بیشتری از وام ها را در زمان های سخت اقتصادی بازپرداخت نخواهند کرد.